|
|
|
|
«کنکور از سال۹۰ حذف میشود»، تیتر صفحه اول خیلی از روزنامههای کشور در صبح روز دوشنبه ـ هفتم خرداد ـ بود. تیتری که برخلاف آنچه تصور میشد، نه تنها لبخند رضایت و خرسندی بر لبان دانشآموزان و والدین و جامعه دانشگاهی کشور ننشاند بلکه بر سؤالات و ابهامها و اضطرابهایشان اضافه کرد. کنکور از آن چیزهایی است که بودنش فاجعه و نبودنش مصیبت است! |
| |
رئیس سازمان سنجش با اشاره به زمان حدودا ۲ هفتهای برای برگزاری امتحانات هر پایه، حفظ امنیت این شیوه را هم زیر سؤال برد؛ «حفظ امنیت و اجرای بهینه آزمون در طول ۲ هفته بسیار پیچیده است و چون قرار است این آزمونها تنها ملاک پذیرش دانشجو باشند، جای نگرانی زیادی وجود دارد، در حالی که کنکور سراسری در ۴ ساعت برگزار میشود و متکی به سیستم قرنطینه است».
او حتی با این ادعا که این روش، استرس داوطلبان را کاهش میدهد، موافق نبود؛ «با این اقدامات، نه تنها کنکور را حذف نکردهایم بلکه آن را به پایههای مقطع دبیرستان منتقل کردهایم! نگرانی خانوادهها بیشتر هم خواهد شد. ضمن اینکه وقتی سرنوشت داوطلبان بر اساس نمرات ۳ پایه دبیرستان تعیین شود، کسی دیگر به دنبال کسب مهارت و پرورش استعداد و تربیت و یادگیری نیست و فقط به کسب نمره فکر میکند؛ یعنی تنها اسم کنکور به «نمرات ۳ پایه تحصیلی» تغییر پیدا کرده است!».
● ۴ سال بعد
با وجود همه این انتقادها، طرح حذف کنکور برای سال۹۰، در مجلس تصویب شد. به نظر میرسد مسئولان وزارت علوم از تصویب این طرح راضی هستند؛ گرچه از ابتدا نیز مخالفت شدید و غلیظی با طرح نکرده و صرفا به چند تذکر و راهنمایی کوچک بسنده کرده بودند. اما از مجموعههای ذیربط وزارت علوم، تنها سازمان سنجش بود که شدیدترین انتقادات را متوجه طرح کرد.
خالقی ـ معاون آموزشی وزارت علوم ـ در یک گفتوگوی تلفنی کوتاه، موافقت خودش را با طرح حذف کنکور اعلام میکند؛ «فکر میکنم این طرح به نفع آینده علمی همه جوانان کشور باشد که با حداقل تنش، فرایند پذیرش در دانشگاه را طی کنند. البته حذف کنکور به معنی حذف رقابت نیست اما از این به بعد، رقابت بر اساس سوابق تحصیلی و استانداردهای آموزشی انجام میشود. موفقیت این طرح هم در گرو عملکرد صحیح وزارت آموزش و پرورش است. اگر آنها با حساسیت، جدیت و کیفیت در برگزاری آزمونهای استاندارد اقدام کنند، موفق خواهیم شد».
خالقی در مورد توانایی وزارت آموزش و پرورش برای برگزاری مرتب امتحانات نهایی در هر سال با این حجم و دقت، میگوید؛ «این کار با برنامهریزی دقیق قابل انجام است. الان هر سال، ظرف ۳ ـ ۲ روز برای یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر کنکور برگزار میشود، در حالیکه مثلا تعداد دانشآموزان پایه دوم دبیرستان، ۴۰۰ هزار نفر است، ضمن اینکه امتحانات نهایی در یک دوره زمانی طولانی انجام میگیرد. با این حساب، امنیتش قابل تامین است».
حرفهای معاون آموزشی وزارت علوم در مورد امکان برگزاری آزمون استاندارد و تصحیح دقیق سؤالات تشریحی را هم بخوانید؛ «الان نحوه طراحی آزمون استاندارد به طور علمی فرموله شده است اما قبول دارم که به هر دلیلی ممکن است در تصحیح خطا صورت بگیرد یا اعمال سلیقه شود ولی امکان اشتباه همه جا هست.
در کنکور ممکن بود فرد در حل یک سؤال اشتباه کند و با یک تست کمتر، یک سال زندگیاش از دست برود اما در این طرح، حتی اگر در تصحیح یک امتحان اشتباهی صورت بگیرد، چون تعداد امتحانات زیاد است و در طی ۳ سال تکرار میشود، اثر آن اشتباه کاهش مییابد و فرد فرصت جبران دارد».
خالقی با این انتقاد که طرح، استرس سال آخر را به ۳ یا ۴ سال دوره دبیرستان منتقل میکند، موافق نیست؛ «اگر استرس یک آزمون ۴ ـ ۳ ساعته را بین چندین امتحان در ۳ سال توزیع کنید، چیزی از آن نمیماند. وقتی فرد قرار است مثلا ۳۰ یا ۴۰ امتحان بدهد، دیگر چه استرسی باید داشته باشد؟ فکر میکنم با این روش، درس خودش را بهتر میخواند، امتحانش را میدهد و نمرهاش را هم میگیرد».
چند روز بعد از تصویب طرح، وزیر آموزشوپرورش از دقت بسیار زیاد کارمندان این وزارتخانه در تنظیم کارنامه دانشآموزان سال سوم دبیرستان خبر داد. فرشیدی گفت: «با توجه به تصویب طرح حذف کنکور در مجلس، کارنامه دانشآموزان سال سوم برای ما حیثیتی است».
اما این، همه عکسالعمل جامعه دانشگاهی و آموزشی کشور نبود. فاطمه آجرلو ـ از اعضای کمیسیون آموزش عالی مجلس ـ هم معتقد است مردم ۴ سال بعد، دوباره شاهد حضور طرح کنکور در صحن علنی مجلس خواهند بود؛ «طرح ارائه شده ناقص و فاقد تحقیقات کافی از سوی کمیسیون است. این کار نه تنها غیر علمی که از نظر من غیر شرعی است و به نظام آموزشی کشور ظلم کرده است».
و پاسخ دکتر عباسپور به این حرفها؛ «تا کی میخواهیم به این روش غلط بچسبیم؟ باید همت کنیم. الان در بسیاری از رشتهها به اندازه کافی متقاضی نیست و ما با ظرفیت خالی مواجه هستیم. این طرح قابلیت اجراییشدن ظرف ۵ سال را داراست. وقتی آلمان شرقی منهدم شد، در عرض ۲ سال توانست سیستم اقتصادی خودش را به کلی تغییر دهد و آن را در سیستم اقتصادی آلمان غربی حل کند؛ چرا ما نتوانیم ظرف ۵ سال کنکور را حذف کنیم؟ به نظرم حتی وجود چنین تفکری برای نظام ما افت خواهد بود».
۴ سال دیگر معلوم میشود که حق با آقای عباسپور است یا با خانم آجرلو!
● بقیه کشورها برای پذیرش دانشجو چه میکنند؟
گهگاهی از رسانهها، خبری را در مورد حذف یا ابقا یا تغییر نحوه برگزاری کنکور سراسری دانشگاهها میشنویم یا میخوانیم. اما تا به حال دقت کرده بودید که هیچوقت اخباری شبیه به این را در مورد دیگر کشورهای جهان نمیبینیم؟ مثلا هرگز نشنیدهایم که وزارت علوم فرانسه اعلام کند در آزمون امسال، استفاده از ماشینحساب مجاز نیست یا سازمان سنجش کانادا تاریخ برگزاری کنکور را به دلیل تقارن با فینال جام جهانی هاکی تغییر دهد. فکر میکنید چرا؟
جوابش خیلی ساده است. پذیرش دانشجو به روشی که در ایران صورت میگیرد، تقریبا در هیچ جای دیگر دنیا وجود ندارد. تحقیقات میدانی ما نشان میدهد که فقط در کشوری مثل افغانستان، برای قبولی در دانشگاه کابل - که دانشگاه معتبری محسوب میشود و خیلی از استادانش آمریکایی هستند - دانشآموزان این کشور باید در یک آزمون سراسری شرکت کنند. اما دانشگاههای اروپا و آمریکا، هر کدام خودشان و جداگانه، دانشجوهایشان را انتخاب و ثبتنام میکنند.
در آمریکا و کانادا - که اغلب دانشگاهها خصوصی هستند و از دانشجویانشان شهریههای بالا میگیرند - دانشآموزان در سال آخر دبیرستان، کارنامه تحصیلی خود را به همراه یکی دو توصیهنامه از معلمانشان، رزومهای از فعالیتهای مختلفی که انجام داده و افتخاراتی را که کسب کردهاند (مخصوصا فعالیتهای ورزشی) و نتیجه آزمون «ست» (SAT) را برای دانشگاهی که میخواهند در آن درس بخوانند میفرستند. آزمون ست - کم و بیش - مشابه آزمون GRE است؛ هفت بار در سال برگزار میشود و استعدادهای شرکتکننده را در ریاضیات، قدرت تحلیل و توانایی در نوشتن میسنجد. دانشگاه با توجه به مدارک ارسال شده هر فرد، در مورد پذیرش او تصمیم میگیرد.
اینکه او را بورسیه کنند یا در شهریهاش تخفیف بدهند هم، در همین مرحله مشخص میشود. یکی از معمولترین راههای بهرهمند شدن از بورس تحصیلی در آمریکا و کانادا، داشتن قابلیت و افتخار ورزشی است.
مثلا یک شناگر ماهر، مادامی که عضو تیم شنای دانشگاه است، میتواند به طور رایگان در رشته فلسفه تحصیل کند! نکته جالب دیگر اینکه دانشآموزان همیشه برای یک رشته مشخص تقاضا نمیدهند؛ بعضی از آنها فقط به دانشگاه مورد نظرشان اعلام میکنند که قصد ادامه تحصیل در آنجا را دارند و پس از گرفتن پذیرش، چند ترم اول، واحدهای عمومی را میگذرانند تا بعدا رشته مورد علاقه خود را انتخاب کنند. در اروپا هم - کم و بیش - چنین اتفاقی میافتد. البته آنجا دانشگاههای دولتی و رایگان هم هستند که شهریه (یا شهریه قابل ملاحظهای) دریافت نمیکنند.
بعضی از دانشگاههای اروپا مثل سوئیس، به جز گرفتن نمرات ۳ سال آخر دبیرستان و گواهی قبولی در دوره پیشدانشگاهی از داوطلبین، برایشان یک آزمون ورودی - شامل درسهایی مثل ریاضی و فیزیک و زبان - میگذارند و بر اساس نتایج آن، در مورد پذیرش فرد تصمیم میگیرند. البته هر دانشگاه آزمونش را جداگانه برگزار میکند؛ نه یک آزمون هماهنگ و سراسری و متمرکز برای همه دانشگاهها.